سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام صادق علیه السلام این دعا را به من داد : «سپاس خدایی را که صاحب حمد است و شایسته و نهایت [عبدالرحمان بن سیابه]

جدیدترین جوکها و اس ام اس ها
نویسنده :  آرمین
 

1-  ترکه میخواسته دستکش بخره، میره داروخونه میگه: ببخشید، کاپوت ‌خانواده دارین؟!

 

2-  ترک دیسک کمر داشته، بچش با کیفیت به دنیا میاد!

 

3-  قزوینیا یک ماهواره میفرستن فضا که دنبال سوراخ لایه ازون بگرده!

 

4-  رشتیه نصفه شب میخواسته بره بشاشه، به زنش میگه: خانم جان، یک دقیقه این جای منو نگردار، من الان میام!

 

5-  رشتیه به زنش مشکوک بوده، یک بار باید میرفته مسافرت، زیر تخت خانم یک سطل ماست میگذاره و یک گوشکوب هم میبنده به زیر تخت، تا اگه بیشتر از یک نفر رو تخت خوابیدن گوشت کوبه بیاد پایین وماستی شه. خلاصه میره سفر و چهار روز بعد برمیگرده میبینه ماسته دوغ شده!

 

6-  عربه شرت خارجی میپوشه، از پشت احساس غربت میکنه!

 

7-  رشتیه صبح از خواب پا میشه میبینه چهارتا آجر گذاشتن زیرش، زنشو بردن!

 

8-  اگر گفتی قزوینیها کی میرن شمال؟ موقع چیدن چای

 

9-  قزوینیه به الفبا اعتراض میکنه میگن مشکلت چیه میگه چرا به ن میکین نون ولی به ک میگین ک. و. ن

 

10-  رشتیه میاد خونه، میبینه یک مردک لندهور تو اتاق خواب نشسته! خلاصه خیلی غیرتی میشه، میگه: مردک الندگ! تو خونه من چه غلطی میکنی؟! مرده میگه: والله آقا من داشتم با این خانم همسایه بالایی حال میکردم، که یهو شوهرش اومد، منم به شما پناهنده شدم. رشتیه دلش میسوزه، میگه: اشکال نداره، والله منم دل خوشی ازین طبقه بالایی ندارم. خلاصه کلی مرام میگذاره و یک دست لباس و یک مقدار پول تاکسی میده به مرده و با سلام وصلوات راهیش میکنه. یکی دو هفته بعد، رشتیه داشته تو حیاط خونش قدم میزده، یهو دو دستی میکوبه تو سرش، میگه: ای بر پدر آدم دروغگو لعنت! منزل ما که فقط یک طبقه‌ست!

 

11-  تهرونیه و اصفهانیه و قزوینیه میمیرن، اون دنیا میرن کارنامه اعمالشون رو میگیرن، میبینن بدجوری افتضاحه و اگه این ریختی پیش بره هر سه تایی از قعر دوزخ سر در میارن! خلاصه میرن پیش جبرئیل و کلی خایه مالی میکنند که بابا یک فرصت دیگه به ما بدین بلکه جبران کنیم و آخر مخ جبرئیل رو میزنن و راضیش میکنن که یک فرصت دیگه بهشون بده، منتها با یک شرط و اون اینکه اگه اینبار یک دفعه تهرونیه خانوم بازی کنه، اصفهانیه دنبال پول باشه یا قزوینیه قزوینی بازی در بیاره، درجا سنگ میشه و صاف از ته جهنم سر در میاره! خلاصه سه تایی برمیگردن رو زمین و خوشحال و خندان داشتن میرفتن که یهو چشم تهرونیه میخوره به یک کس‌ اساسی و هرچی میخواد جلوی خودشو بگیره نمیشه و آخر میره یک تیکه بهش میندازه.. تیکه انداختن همان و درجا سنگ شدن همان! قزوینیه و اصفهانیه خوب حساب کار دستشون میاد، یک نگاه به هم میکنند و راه میافتند. یخورده جلوتر اصفهانیه یک 100 تومنی رو زمین میبینه، هی با خودش چک و چونه میزنه، آخر میبینه راه نداره... خم میشه ورش داره، یهو قزوینیه میگه: آی بالام‌جان! خدا ازت نگذره که هم خودتو سنگ کردی و هم منو!

 

12-  میدونی در قزوین به ناف چی می گن؟ سوراخ بی مصرف

 

برای دیدن تمامی مطالب وبلاگ به آرشیو موضوعی سر بزیند


سه شنبه 86/3/1 ساعت 10:47 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جوک 13
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
6859 :کل بازدیدها
13 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
درباره خودم
جدیدترین جوکها و اس ام اس ها
آرمین
سلام . قصد من از زدن این وبلاگ فقط نشستن لبخند روی لبهای شما دوستان است
لوگوی خودم
جدیدترین جوکها و اس ام اس ها
لوگوی دوستان
اشتراک
 
آرشیو
بهار 1386
طراح قالب